اپیزود پنج
ضیا: اینجا لانهی خرگوشه.
این قسمت پنجم از پادکست لانهی خرگوشه و من، ضیا، میزبانتون هستم. موضوع این قسمت ما، پول تو، زندگی تو، ارزهای دیجیتال بانکهای مرکزی، باجخواه آیندهی ما هستند.
CBDC. اسم یه دارو یا مواد مخدر نیست. این اصطلاح مخفف اسم central bank digital currency هست یعنی ارزهای دیجیتالی ساخته شده توسط بانکهای مرکزی. خطری جدید که افق و آیندهی جوامع رو تهدید میکنه.
چین به تازگی برنامهی خودش رو برای ارزهای دیجیتالی بانک مرکزی اعلام کرده و عدهی دیگهای از کشورها هم مثل نیجریه، قراره ارز دیجیتالی بانک مرکزی خودشون رو منتشر کنند. شنوندهای که با تلاش دولتها برای ارزهای دیجیتالی بانک مرکزی آشنا نیست شاید با خودش بپرسه که اینها چه ارزهاییاند. بذارید بگم چی هستند، یا که نه، بذارید بگم که ارزهای دیجیتالی بانک مرکزی چی نیستند.
ارزهای دیجیتالی بانک مرکزی، تعریفی که توی ویکیپدیا اومده نیستند. دلار رویو یا ریال دیجیتالی نیستند چرا که همین امروز هم ما دلار یا اگه نزدیکتر بگیم ریالمون اغلب دیجیتالیه. کاغذی تا شده توی کیف پولمون نیست. یه متغییر توی پایگاه دادههای بانک مرکزیه و ما با ایمان و اعتمادی که به بانک داریم از پشت شیشهی موبایلمون یا لبتابمون به اون اعداد متغیر فقط نگاه میکنیم.
این رو هم بگم که ارزهای دیجیتالی بانکهای مرکزی تلاش دولت برای به آغوش کشیدن رمزارزهایی مثل بیتکوین هم نیست. آره، هیچ کدوم از اینها نیستند.
ارزهای دیجیتالی بانک مرکزی چیزی شبیه به یه بیتکوین منحرف و واژگوناند. ایدهای منحرف از اون چه بیتکوین و شبکه و پروتکل اون در اختیار ما میذاره. یه رمز ارز فاشیستیاند. برادر دوقلوی تبهکاریاند برای بیتکوین.
هدف و طراحیشون برای اینه که مالکیت مردم به پول رو انکار کنه. هدفش اینه که بانک مرکزی رو روی تاج و تخت امور و مرکز همهی تراکنشهای مالی افراد قرار بده.
توی هزارههایی که تا به امروز گذشته، پول و مفهوم واحد محاسبهی ارزش معمولا به صورت فیزیکی و از فلزات کمیاب که به شکل سکه در میاومدند تشکیل میشد. کمیابیای که توی ذات این فلزات با ارزش وجود داره، چرا که استخراجشون از دل زمین دشواره.
کمیابی و ارزشمند بودن بسیار بسیار حائز اهمیته، چرا که همگان سعی به تقلب دارند. خریدارهای بازار از سکهشون میتراشن و کمی از اون رو نگه میدارند. از سمت دیگه فروشندگان هم ترازوی دستکاری شده استفاده میکردند و مقدار سکهی کمتری رو میدادند. مهمتر از همهی اینها یا بزرگترینشون، پادشاه یا حکومتی که اون سکه رو ضرب میکرد، در گذر زمان ارزش سکه رو تقلیل میداد. مواد سازندهی سکه رو با فلزاتی که فراوانتر بودند و کمارزشتر بودند جایگزین میکرد. همگان تقلب میکنند.
تاریخ بانکداری تاریخی برای این تقلیل، دستکاری و انحرافهاست، چرا که دولتها پی بردند با قانونگذاری بیشتر و با سواستفاده از مشروعیتی که دارند میتونند تمامی افراد منحصر در مرز کشورشون رو مجبور کنند که ارزش سکهی جدید و کمارزشتر رو یکسان با سکهی قبلی بدونند.
یعنی چی؟ یعنی اگه سکهی جدید درصد نقرهی کمتر و درصد قلع بیشتری داشت، باید با سکهی قبلی ارزشش یکسان حساب میشد.
توی بسیاری از کشورها جریمهی شک انداختن یا حتی به انحرافاتی که توی این سیستم بود در خوشبینانهترین حالت مصادرهی دارایی بود و در بدترین حالت به بهای از دست دادن جان معترض تموم میشد.
توی امپراتوری روم این تنزلی مالی که دولتها شاید به اون نوآوری بگن منجر به سیاستهای جدیدی مثل حکم یا کتیبههای کنترل قیمت بازار شد. امپراتوری تو گذشته نمیتونست از پس هزینهی چنین سیاستهایی بر بیاد اما الان سکههای افراد رو میتونست بیارزش کنه و حکم به ثابت موندن قیمتها میداد. این تنزل مالی بین افراد جامعه منجر به تورم، رشد بازارهای سیاه و محاکمهی مردم شد.
از سمت دیگه امپراتوری قادر به هزینه کردن برای جنگهای بیپایانش نبود. رفته رفته آتشی که در رم برافراشته شد در گذر زمان منجر به انحرافات دیگهای شد. سیاستها و قانون گذاریهای بیشتر برای انحراف بیشتر پول و ارزش صورت گرفت.
پولهای قابل تعویض ایجاد شدند. پولی که خودش به تنهایی ارزشی نداشت. تیکهای کاغذ، پارچه یا چرم بود که خودش نمایانگر مقداری سکه در خزانهای محافظت شده توسط حاکمان بود. البته با وعدهی این که این کاغذ یا پارچهها رو میتونید با اون سکهها معاوضه کنید.
اما این انحرافات این جا متوقف نشدند و سلسلهای از انحرافات و تنزلهای مالی دیگه هم بهوجود اومدند. در گذر زمان کاغذها بیشتر از اون چیزی که در خزانهی حکومت بود، چاپ و منتشر میشدند و در آینده توی یه نقطهی دیگهای از زمان، بالاخره دستور از حاکمان رسید که کاغذها رو نمیشه با اون چیزی که توی خزانه وجود داره معاوضه کرد.
امروز به کجا رسیده؟ امروز این انحرافات این طوری شده که کاغذها مستقلا و بدون پشتوانهای که توی خزانه براشون باشه منتشر میشند. این همون چیزیه که انسان امروزی به اون پول میگه.
الان که مفهوم پول پول رو این طوری میبینید فقط یه پرش کوچیک نیازه که از کاغذ و پارچه، به شبکه و اینترنت برسیم. اصل این مفهوم توی هر دو یکسانه. یک ژتون مثل همون پارچهها، اما دیجیتالی، و همچنان بدون هیچ پشتوانهای.
اما ما نیومدیم که در مورد گذشته یا امروز صحبت کنیم. اومدیم در مورد آینده صحبت کنیم چرا که انحرافی دیگر پیش روی ما قرار داره. ارزهای دیجیتالی بانکهای مرکزی. مدافعهاشون میگن این نوآوری و استاندارد در خور توجهی برای یه سیستم پولی تو دنیاست.
البته که این استاندارد پولی مبتنی بر نقره یا طلا یا حتی بلاکچین و اینها نیست. این استاندارد بیشتر شبیه به یه جدول یا فایل اکسله. پولهایی که بانک مرکزی چاپ میکنه از این به بعد در این جدول دولتی ثبت میشه و هر یه واحد پول تا تاریخی نامتناهی در آینده تحت بازرسی و امکان تجدید نظر هستند.
مدافعان این سیستم متمرکز بانک مرکزی ادعا میکنند که این سیستم باعث کاهش ریسک واسطهها و امکان بی قید و شرط مالیات بستن به هر واحد پولی رو فراهم میکنه. همهی تراکنشهاش افراد در حضانت مطلق دولت و تحت نظر ماشین نظارتی اون خواهند بود و تقریبا غیر ممکنه که افراد بتونند حفاظتی از حریم خصوصی تعاملات مالی خودشون انجام بدند.
این توانایی به مداخله کردن در تعاملات مالی اشخاص تو قلب امور ایستاده. شاهرگ حیاتی فعالیت بانک مرکزی و بانکهای تجاریه و دلیل اصلی مخالفت بانک مرکزی با بیتکوین و رمزارزها هم همین موضوعه. چرا که بیتکوین غیر متمرکز و بدون امکان مداخله است. از تمامی کاربرهاش به یک اندازه محافظت میکنه و امکان مداخله در تراکنشها و تاریخچهاش در توان هیچ بانک مرکزی یا حکومتی نیست.
حذف مداخلهی بانکها اون چیزیه که این تاریخ مملو از انحرافات رو میتونه تصحیح بکنه. امروز اگر وارد یک بانک بشید، نه با عنوان یه سارق با نقاب و اسلحه، بلکه به عنوان یک شهروند عادی درخواست رسمی برای برداشت مبلغ نه چندان زیادی از همون کاغذهای اسکناس رو اگر ثبت کنید، درخواست شما پذیرفته نخواهد شد و انجام درخواست شما رو به روزها یا هفتهها بعد ممکنه تحول کنند.
بانک شما اول باید بره درخواست کنه که براش اسکناسهای کاغذی بیارند و این فرایند طول میکشه تا بالاخره این پول کاغذی به دستتون برسه. یعنی به اسکناسهای کاغذی هم دسترسی ندارند و در این جا هم واسطهاند.
این چهرهی واقعی بانکهای امروزیه. واسطه و مداخلهگر سفارش و خدمات پول هستند که با جریمهی افراد و کارمزد گرفتن از اشخاص، درآمد کسب میکنند. پولی توی گاوصندوق بانکها نیست ولی همچنان نگهبان پیری اسلحه به کمر، یادآوری از دوران گذشته است و یه گوشهای از بانک هم پرسه میزنه.
جامعهی امروز دیجیتالیه. هر اون چه که بانک ادعا به حفاظت و خدمات دسترسی به اون داره رو، الگوریتمها و کامپیوترها میتونند از پس اون بر بیاند، جایگزین کنند و حتی بهبود ببخشند. بیایند نگاهی به زندگی اون نگهبان پیر بانک بندازیم.
آیا ارز دیجیتالی بانک مرکزی چیزی برای ارائه به زندگی این شخص داره؟ آیا زندگی اون رو میتونه بهبود بده؟ آیا چیزی بیشتر از اون چه که یه استیبل کوین یا بیتکوین میتونه ارائه کنه، برای اون نگهبان پیر داره؟
بیاین تصور کنیم دکتر به اون نگهبان پیر گفته که ایستادن زیاد و کارش توی بانک تاثیر توی سلامتش گذاشته یا اضافه وزن پیدا کرده. شرکت بیمهای اطلاعات مرتبط با دیابت و بیماریهای احتمالی دیگهاش رو به سیستم ارز دیجیتالی بانک مرکزی ارسال میکنه. پیرمرد داستان ما فردا روزی که وارد قنادی بشه و بخواد یه جعبه شیرینی برای جشن تولد نوهاش بخره، سیستم ارز دیجیتالی بانک مرکزی مانع از تراکنشش میشه. پیرمرد نمیتونه پرداخت کنه چرا که کیف پول دیجیتالی بانک مرکزی اجازهی پرداخت بهش نمیده.
یا بذارید سناریوی دیگهای رو تصور کنیم. پیرمرد پول اندکی رو به عنوان انعام کار توی کار دوم خودش که مثلا کار توی پمپ بنزین باشه دریافت میکنه. توی آیندهای نزدیک سیستم ارز دیجیتالی بانک مرکزی تشخیص میده که این پول چند دست قبلتر از دست یک فروشندهی مواد مخدر گذشته یا از تاجری گذشته که با شخصی از کشورهای تحریمی معامله انجام داده. حساب و کیف پول دیجیتالی این پیرمرد، معلق یا بسته میشه. شاید حتی نتونه مالکیت پول و درستکاری خودش رو هیچوقت ثابت کنه و حسابش این طوری برای همیشه بسته بشه.
پیرمرد این پولها رو با زحمت و بدنش به دست آورده که ایام کهنسالی که بدنش فرسوده شد این پول از اون مراقبت کنه. اما وقتی که جلوش گرفته میشه و نتونه از پولش استفاده کنه آیا میشه گفت که حکومت به فکر اون پیرمرد هست؟ آیا به خیر خواهی حاکمان میشه اعتماد کرد؟ این سوالیه که باید از حکومتها و بانکهای مرکزی بپرسیم.
از میان همهی چیزهای زندگی این پیرمرد، آیا حتما باید پولش رو متمرکز و حکومتی کنیم؟
این مطلب خوانشی بود با تلخیص از مقالهی اخیر ادوارد اسنودن در باب ارزهای دیجیتال بانک مرکزی. لینک این مقاله رو توی جزئیات پادکست میتونید ببینید.
سارا: لانهی خرگوش اول هر هفته منتشر میشه و میتونید از اسپاتیفای، انکرافام، کستباکس و پلتفرمهای استریمینگ دیگه اون رو دنبال کنید. علاوه بر اون، توی کانال تلگرام و یوتیوب ضیا صدر هم هر قسمت آپلود میشه. کافیه اسم لانهی خرگوش رو به فارسی توی این پلتفرمها سرچ کنید تا ما رو پیدا کنید. برای دسترسی مستقیم، همهی پلتفرمهای ما توی انکر قرار داره. فقط کافیه https://anchor.fm/RHJ رو تایپ کنید. صفحهی پادکست ما رو فالو یا سابسکرایب کنید که از منتشر شدن قسمتهای جدیدش مطلع بشین و بتونید اون رو دنبال کنید. اگه نظری یا پیشنهادی هم دارید میتونید با توییتر ضیا یا توی بخشهای کامنت پادکست با ما درمیون بذارید. فعلا تا هفتهی بعد و قسمت بعدی.
برای بازدید از اپیزود پنج اینجا کلیک کنید.
کتاب کوچک بیتکوین
این کتاب صوتی سعی میکند مشکلات پول های رایج و امکانات بیتکوین برای غلبه بر آن مشکلات را شرح دهد
مشاهده بیشتر